بحران مالی جهانی که از اوخر سال ۲۰۰۸ آغاز شد، نشان داد که حتی لیبرال ترین دولتها نیز شناگران ماهری هستند و اگر آب گیرشان بیاید حاضرند سنگین ترین مداخلات (بخوانید “سیاست صنعتی”) را بکار گیرند تا از صنایع به اصطلاح “استراتژیک” خود دفاع و حمایت کنند. حجم این مداخلات به جایی رسید که جوزف استگلیتز( برنده جایزه نوبل سال ۲۰۰۱ اقتصاد) و جاستین لین اقتصاد دان ارشد بانک جهانی آن را “انقلاب سیاست صنعتی[۱]” نامید ند و کتابی به همین نام در اواخر سال ۲۰۱۳ میلادی منتشر کردند. در جاهای دیگر نیز تعابیری همچون رنسانس، رستاخیز، تجدید حیات و بازگشت “سیاستهای صنعتی” استفاده شد که همگی بیانگر تغییر بنیادی رویکرد دولتها در توسعه اقتصادی و صنعتی است.