سانتزو کیست؟
مدیریت استراتژیک از کجا شروع شد؟!!!
اگه با سان تزو آشنا نیستید حتما بخونید ! ...
تا به حال شنیده اید که میگویند مدیریت استراتژیک از جنگ گرفته شده است ؟!
بله ، همین طور است ! برای اولین بار فردی به نام سان تزو ، تکنیک هایی را در جنگ های چین باستان اجرا کرد و همین آموزه ها ، بعدها تبدیل شد به مهارت و علمی به نام مدیریت استراتژیک !
به گونه ای که امروزه بعد از گذشت 3000 سال از جنگ هایی که سان تزو فرماندهی آن را به عهده داشت ، هنوز ، نکته های به جا مانده از سان تزو در دانشگاه های نظامی ارتش آمریکا تدریس میشود !
بسیاری از سیاست مدارها ، اقتصاد دادن ها و حتی بیزینس من ها مانند بیل گیتش ، موفقیت خود را مدیون نکاتی که از سان تزو یاد گرفته اند میدانند ..
بیل گیتس میگوید : اولین استراتژی که من از سان تزو یاد گرفتم این بود که " همیشه به طرح و استراتژی دشمن حمله کن نه به خودش ! سعی کن برنامه هایش را در نطفه خفه کنی .. "
در این باره یکبار که سان تزو گروهی از نظامیان را به اسارت گرفته بود ، فرمانده طرف مقابل مشاور ارشدش را جهت مذاکره نزد سان تزو فرستاد و سان تزو بدون مکث با دست و پا کردن بهانه ای که مثلا بی ادب بود و از او خوشم نیامد ، گردن مشاور ارشد را میزند ! فرمانده اسیر ، که یک مرتبه و ناگهانی تمام امیدش را از دست میدهد ، سر تعظیم فرود می آورد و همه سپاه و دارایی هایش را تحویل سان تزو میدهد !
برای اطلاعات بیشتر میتوانید کتاب هنر جنگاوری او را بخوانید .
چند نکته عملیاتی از سان تزو :
محل استقرار
همیشه جایی را برای محل استقرارت انتخاب کن که اولا دشمن انتظارش را نداشته باشد و در ثانی آن نقطه ، نقطه حساس و استراتژیک باشد ..
یادتان باشد :
اگر گربه ای جلوی سوراخ موشی بشیند ، 10000 موش هم جرئت بیرون آمدن ندارند!!!
سپاه مثل آب
سپاه مانند آب می ماند ، آب همیشه از بلندی پرهیز میکند و به سمت پستی ها سرازیر میشود . سپاه نیز بایستی از نقاط قوت دشمن پرهیز کند و به سمت نقاط ضعفش حمله ور شود !
آب انعطاف پذیر است یعنی هر جایی شبیه به آن مکان میشود ! استراتژی های سپاه نیز باید نسبت به موقعیت زمین و شرایط آنجا تغییر کند !
ولایت پذیری
فرمان رهبر در سپاه شوخی بردار نیست ! نقل است سان تزو از امپراطور درخواست کرد تا 30 زن را در اختیارش بگذراند تا به آن ها جنگاوری بیاموزد . سان تزو دو تا از آن زن ها را انتخاب کرد تا طبل جنگ بنوازند . او مارش های جنگی مانند حمله ، عقب نشینی و ... را به آن دو آموخت !
یکبار در تمرین از آن ها خواست تا مارش به راست راست را بنوازند و آن دو اشتباهی مارش به چپ چپ را نواختند ، بقیه زنان که فرمان ها را اجرا می کردند خندیدند ، سان تزو از اشتباهشان درگذشت ، بار دیگر از آن ها خواست و آن ها به شوخی دوباره اشتباه نواختند ، در آن جا سان تزو بلافاصله گردن آن دو زن را که یکی از آن ها زن امپراطور بود را زد و درس عجیبی به بقیه داد ! آن 28 زن از بهترین جنگاوران او شدند !!!
تعقیب دشمن
از تعقیب دشمن قدرتمندی که تظاهر به فرار میکند بترس !
جلوی دشمنی را که در حال فرار به خانه خود است را سد نکن ! چرا که او برای رسیدن به هدف خودش هر مانع بزرگی را از سر راهش برمیدارد !
راه فرار
برای دشمن محاصره شده ، یک راه فرار بگذار ، چرا که اگر احساس کند راه فراری ندارد ، تا سر حد مرگ و با تمام قوا میجنگد !!!
فرمانده خوب
فرمانده خوب آن نیست که در صد جنگ ، صد پیروزی به بار آورد ، بلکه فرمانده خوب و لایق فرمانده ای که بدون جنگ و خونریزی دشمن را مطیع و بدون عملیات نظامی شهر را محاصره کند!
منافع سپاه
اجازه بده سپاهت، منافعش را در سپاه دشمن ببیند و نیازش را با شکست دادن او برطرف کند . مثلا آذوقه و مهمات اصلی در دست دشمن است ، آذوقه میخواهی ...
تحریک احساسات سپاه
در یکی از جنگ ها که در شرف تسلیم بودند ، به فرمانده سپاه مقابل جاسوسی فرستادند و از او خواست تا جهت تضعیف روحیه سپاه مردگانشان را از خاک بیرون کشد ! وی باور کرد و با انجام دادن این کار نفهمید چگونه جنگ بر علیه او شد و همه سپاهیان که خسته و نا امید بودند با دیدن این صحنه خشمگین شدند و با چشمان پر اشک ، جنگ را پیروز شدند !
برگرفته از : http://poorattar.blog.ir/1391/10/25/sun.tzu-the%20art%20of%20war
و سلام
شرط شیرین دوباره پیداش شد...
سر بزنید...
ممنون