مدیریت؛ دور از چشم استاد

گفتارهایی در مدیریت، سیاستگذاری عمومی و سیاستگذاری صنعتی

مدیریت؛ دور از چشم استاد

گفتارهایی در مدیریت، سیاستگذاری عمومی و سیاستگذاری صنعتی

نقش استعاره در شناخت سازمان

يكشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۱، ۰۲:۲۴ ب.ظ

باسمه تعالی

                        

نقش استعاره در شناخت سازمان

استعاره را می توانیم توصیفی بدانیم که از طریق تشبیه یک پدیده به پدیده ای دیگر که با هم داردای وجوهی مشترک هستند به روشن شدن ذهن ما یازی می دهد. استعاره به صورت خلاصه و کوتاه موضوع را توصیف و تبیین می کند و وجون اصلی مورد نظر در ان را نشان میدهد استعاده ها موضوعات و پدیده را به وسیله تاکید کردن بر نکات کلیدی انها ساده و قابل درک میسازد. استعاده ها از انچه ذهن ما بدان اشناست برای شناختن انچه ذهن کم تر بدان اشنایی دارد استفاده می کنند و در انجایی .که زبان از بیان و تعریف ناتوان می ماند به یاری ما می شتابند.

عدم اطمینان نسبت به وجود یک تعریف مطلق و کامل از سازمان گام اول در درک صحیح از سازمان است.

-    میخواهیم به کمک استعاره های مختلف جنبه های متعدد و متنوع سازمان را بشناسیم روابط ان ها را دریابیم و با تلفیق و ترکیب این جنبه ها نسبت به کل سازمان اگاهی و احاطه پیدا کنیم.

سازمان به مثابه ماشین: (دیدگاه کلاسیک)

مربوط به افکار اتمیست هاست. این طرز تفکر در علوم انسانی نیز وجود دارد. مثلا رنه دکارت گراسشی ماشینی داشت. انسان موجودی وابسته به محیط و مقهور ان قلمداد شده است(محیط به رفتارهای او شکل می هد و شخصیت و روحیه او را می سازد)

در مدیریت تیلور،فایول، و گانت سازمان را همچون ماشینی می دیدند که به وسیله مهندسان نیروی انسانی اداره می شد و برای بهبود و اصلاح ان نیز تدالیر مهندسی موثر می افتادند.

سازمان به روابط رسمی بازدهی و کارایی و ساختارهای مکانیکی محدود می شد و هدف اصلی ان همچون یک ماشین افزایش ستاده ها و کاهش نهاده ها بود.

سازمان به مثابه موجودی زنده: (دیدگاه نئوکلاسیک)

انسانها هستندکه نقش اساسی را در سازمان ایفا می کنند. تشبیه سازمان به موجود زنده مفاهیمی چون سازگاری و تطبیق پدیری سازمانی سلامت و بهبودسازمان و دوره های زندگی سازمانی را در ادبیات مدیریت و سازمان متدوال ساخت و نیزاهای انسان د رسازمان را مورد توجه قرار داد.

به کارگیری نظریه سیستمها

در به کارگیری استعاده مغز برای توصیف سازمان به خاصیت هولوگرافیک مغز نیز اشاره شده است. در هولوگرافی کل به گونه ای در اجزا منعکس میشود که هر جز می تواند همچون ان عمل کند. سازمان نیز می تواند واجد چنین خاصیتی باشد بدین معنی که سیستم سازمانی را می توانیم به طریقی منظم بسازیم که در غیاب بعضی از اجزا و یا درست کار نکردن انها سیستم به حیات خود ادامه دهد و خلا ان نابسامان ها و غیبت ها را خود پر گند.

سازمان همچون زندان روح:

در استعاره سازمان همچون زندان روح اعضای سازمان همچون غارنشینان نظریه افلاطون می کنند. انها انچنان دلبسته باورهای خویشتن اند که به هیچ رو نمی خواهند واقعیت های بیروین را بپذیرند یکی از دام هایی که مدیریت و کارکنان را اسیر اوهام و از واقعیت ها بیرونی غافل می سازد موفقیت است.

در استعاره سازمان به عنوان زندان روح ما سازمان را به عنوان مجموعه ای که انقدر در فرایندهای درونی خودگیر افتاده که از واقعیات بیروین غافل شده است تجسم می بخشیم و از زاویه ای دیگر ان را مورد بررسی قرار می دهیم و روابط درونی اش را کشف می کنیم.

در این استعاره نقش ذهن ناخوداگاه انسان نیز در خور اهمیت و توجه است. بسیاری از انچه انسان هابه عنوان اعضای سازمن از خود بروز می دند ناشی از ناخوداگاه و تجربیات و رویدادهای فراموش شده ادر پش ذهن انها ست رفتارهایی چون خشم تنفر کینه توزی و پرخاشگری در سازمان غیر عادی تلقی و سرکوب می شوند در حال که اگر بخواهیم سازمان را به درستی بشناسیم باید ریشه های این رفتارها را  نیز بررسی کنیم و انها را بخشی ناگسستنی از روابط سازمانی بدانیم . از این رو برای شناخت سازمان و پیچیدگی های ن به جاست که یک بار نیز ان را همچون محبسی که روح ادمی در ان به بند کشیده شده است، در نظر اوریم  واز این دیدگاه به ان بنگریم

سازمان به مثابه فرهنگ:

هر سازمان دارای یک فرهنگ خاص است که اگرچه از فرهنگ جامعه نشات گرفته استاما خصوصسات سازمان نیز بر ان اثر نهاده او یک فرهنگ ویژه ایجاد کرده است. فرهنگ هر سازمان مینیاتوری از فرهنگ جامعه است.اما دقیقا فرهنگ جامعه نیست.

سازمان به مثابه یک نظام سیاسی:

از ان جایی که در پاره ای از نظریه ها و نظریات سازمانی تحث نفود و قدرت و تعارض پیش کشیده و سازمان به عنوان یک نظام سیاسی مطرح شده است استعاده نظام سیاسی د رتشریح و توصیف سازمان معقول به نظر می رسد. سازمانها از جهاتی بسیار همانند حکومت ها هستند و از این رو می توانیم ان ها را به نظام سیاسی تشبیه کنیم. سازمانها همانند حکومت ها برای اداره افراد از شیوه های مختلف استفاده می کنند.

قدرت را توانایی وادار ساختن یا ترغیب فرد به انجام کاری که در غیر ان صورت به انجام ان نمی پرداخت تعریف کرده اند.

منابع قدرت:

·        اختیارات رسمی

·        کنترل منابع کمیاب

·        استفاده از قوانین و مقررات سازمان

·        اثرگذاری و نفوذ بر تصمیمات سازمانی

·        کنترل اطلاعات

·        کنترل ارتباطات سازمان با محیط (مدیریت مرزهای سازمان[1])

·        توانایی مقابله با عدم اصمینان های موجود د رمحیط و سازمان

·        دراختیار داشتن ابزارهای فنی و فناورانه

·        کنترل و نفوذ بر سازمان غیر رسمی

·        کنترل سازمانهای مخالف

·        توانایی استفاده از نمادها ونمادهای فرهنگی

·        توانایی درک شرایط و موقعیتهای موجود

 

در استعاره سیاسی سازمان تعارض موضوعی قابل اهیمت است و مدیر باید بداند که حل و هدایت تعارضهای ناشی از نظرات و اهداف متفاوت کارکنان و سرپرستان و مشتریان با اهداف سازمان از تکالیف اصلی اوست. مدیر بر اساس دو معیار توجه به نظرات گروه مخالف و تاکید بر نظرات خود می تواند پنج سبک را در اداره تعارض یش گیرد:

بی تفاوت، سازشکار، سازگار، ناسازگار، همکار(سبک همکار نشان دهنده بلوغ سازمان است و مدیر و طرف مقابل نیروهایشان را در ینک راستا به کار می گیرند تا به راه حل مناسب برسند و می کوشند راه حلی را جست و جو کنند که نظرات هر دو طرف را در بر داشته باشد.)

در استعاره سیاسی سازمان را به صورت نظامی تجسم کردیم که قدرت های مختلف در ان در برابر یکدیگر قرار دارند و وجهی دیگر از منشور سازمان را در داد و ستدهای مبتنی بر قدرت بازشناختیم.

نتیجه گیری: استعاره ماشینی رویه مادی و مکانیکی سازمان را تصویر کرده و روابط رسمی و خشک ان را به ما نشان داده است .استعاره زیستی چهره زنده و انسانی سازمان را تصویر کرده است و حیات سازمانی را همانند حیات موجودات زنده پی گرفته است استعاره سازمان به مثابه مغز الگوبرداری های سازمان از سازوکار مغز را درعملکردهای سازمانی توصیف کرده است. تغییر پذیری و دگرگون شده سازمان ها نیز در استعاره سازمان به عنوان پدیده ای تغییر پذیرنده بیان شده است رویه های  فرهنگی و سیاسی سازمان در دو استعاره بیان شده اند و استعاره سازمان به مثابه زندانی برای روح ، دام هایی را که در راه ادراک افراد سازمان از واقعیت ها گسترده شده اند توسیف و به عنوان ابزاری برای سلطه، چهره زشت سازمان را اشکار کرده است.

برگرفته از کتاب مدیریت عمومی دکتر الوانی/ فصل اول



[1] Boundary management

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی